سناریوی ترسناک «مرگ برجام» | بایدن در صحنه جنایت ترامپ مانده است
روز نو :دولت بایدن میخواهد در مورد ایران، ایمن و بیدردسر بازی کند. اما نمیتواند، چراکه برای اجتناب از سردرد سیاسی کنونی، با دردسری به مراتب بزرگتر روبهرو خواهد شد. بنابراین بهتر است به سادگی کاری را که درست است انجام دهد و آن اتخاذ تصمیمات جسورانه برای نهایی کردن توافق با ایران است.
با تمدید مناقشه میان ایران و آمریکا درباره رفع آخرین موانع توافق احیای برجام، بسیاری از مقامات فعلی و سابق غربی، چهرههای دیپلماتیک و آکادمیک برجسته، تحلیلگران و کارشناسان منع اشاعه با ابراز ناامیدی و نگرانی فزاینده درباره آنچه که آنها «احتیاط سیاسی کاخ سفید بایدن در مورد یک موضوع عمدتا نمادین» میدانند، هشدار میدهند که تعلل ایالات متحده ممکن است منجر به شکست روند احیای برجام شود.
توصیهنامههای برجامی خطاب به بایدن
در یک ماهه اخیر دهها چهره شاخص از طریق مقالهها و بیانیههای مطبوعاتی یا نامههای سرگشاده -که اغلب دولت و رئیسجمهوری آمریکا را خطاب قرار میدهند- خواستار سازش برای حل فوری مناقشه تهران و واشنگتن بر سر حذف سپاه پاسداران از لیست موسوم به FTO و دستیابی به توافق برای بازگشت به توافق هستهای ۲۰۱۵ شدهاند.
ازجمله ۲ مقام سابق امور ضدتروریسم وزارت خارجه آمریکا در مقالهای برای واشنگتن پست با عنوان «بایدن باید سیاست تخیلی ترامپ درباره ایران را معکوس کند» خواستار اقدام رئیسجمهوری آمریکا برای حل مناقشه درباره درخواست ایران برای حذف سپاه پاسداران از لیست موسوم به FTO به عنوان پیششرط احیای برجام شدهاند و این پرسش را مطرح میکنند که «آیا درخشش این دستاورد سیاستخارجی شدیداً حیاتی، در مقابل حملات سیاسی تکراری و توخالی شاهینهای ضد ایران -که بهرحال قرار است به هر توافق احتمالی با ایران به شکل مشابه حملهور شوند- برجستهتر نیست؟».
دنیل بنجامین هماهنگ کننده مبارزه با تروریسم در وزارت خارجه آمریکا (دولت اول اوباما/ ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲) و جیسون ام. بلازاکیس مدیر دفتر مبارزه با تروریسم وزارت خارجه (دولتهای اوباما و ترامپ/ ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۸) معتقدند که نامگذاری سپاه پاسداران ذیل لیست موسوم به FTO «تنها یک سیاست تخیلی توخالی دیگر ترامپ بود که اکنون ضرورت معکوس کردن آن در ازای دستیابی به یک توافق حیاتی که یک پیروزی بزرگ دیپلماتیک خواهد بود، کاملاً قابل درک است».
بنجامین و بلازاکیس در یادداشت خود برای روزنامه واشنگتنپست نوشتهاند: پس از فراز و نشیبهای بیشمار و آسیبهای مرگبار، به نظر میرسد مذاکرات برای از سرگیری توافق هستهای ایران بر سر یک اختلاف نهایی متوقف شده است: مطالبه پایان بازی تهران مبنی بر حذف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست [ادعایی] سازمانهای تروریستی خارجی (FTO) وزارت خارجه آمریکا.
به باور این ۲ مقام سابق آمریکایی، احتمالاً آخرین فرصت برای محدود کردن برنامه هستهای ایران به این مطالبه بند است.
همچنین مقاله اخیر خاویر سولانا، دبیرکل سابق ناتو و اتحادیه اروپا، و کارل بیلد، نخست وزیر سابق سوئد در واشنگتنپست یکی از مهمترین این توصیهنامهها بود، تا آنجا که انریکه مورا معاون مسئول سیاستخارجی اتحادیه اروپا و هماهنگکننده کنونی مذاکرات هستهای ایران، ضمن انتشار لینک این مقاله در توئیتر خود، هیچگونه پنهانکاری نکرد که بیلد و سولانا به جای او صحبت میکنند.
وی این توصیهها را حاصل «انباشت تجربه دیپلماتیک» و «قضاوتی صحیحتر در سیاست خارجی» توصیف کرد و نوشت: «لطفا بخوانید. مملو از افشای حقیقت: هر دو مدتی پیش رئیس من بودند. و سولانا، خیلی بیشتر از یک رئیس.»
سناریوی وحشت؛ عدم توافق
در همین راستا، رایان کاستلو مدیر سیاستگذاری NIAC و استاد تاریخ و روابط بینالملل در مطلبی برای ریسپانسیبل استریتکرفت با عنوان «بایدن در دام برجامی ترامپ افتاده است» به ترسیم سناریوی شکست در مذاکرات احیای برجام و پیامدهای ناگزیر آن، خواهان اقدام کاخ سفید بایدن برای جلوگیری از تحقق چنین چشمانداز پرریسک و پرهزینهای که ترامپ برای جانشین خود به ارث گذاشت،شده است. کاستلو نوشته است: فشار حداکثری آشکارا شکست خورده است، اما به نظر میرسد رئیسجمهور برای دادن امتیازات خاصی برای پیوستن مجدد به برجام، از ضربه سیاسی میترسد.
نویسنده برای ترسیم این سناریوی فرضی به فضای آگوست 2022 (مرداد ۱۴۰۱) در وضعیتی که توافقی حاصل نشده است میرود و می نویسد: است و دولت بایدن همچنان بر اوکراین متمرکز است زیرا جنگ در آنجا وارد هفتمین ماه می شود. دولت بایدن و دموکرات ها به طور فزاینده ای نگران چشم انداز تیره خود در انتخابات میان دوره ای آتی هستند. و در کمین این سناریوهای وحشتناک، ایالات متحده و ایران برای ماهها در غیاب توافق هستهای در یک آتشبس متشنج تعامل میکنند.
ایران از غنی سازی درجه تسلیحات خودداری کرده و تیم بایدن از کسترش یا اجرای سخت تحریم های دوران ترامپ که به ارث برده بودند دست کشیده است. هنوز هم بحث احیای برنامه جامع اقدام مشترک وجود دارد، اما برای همه مقاصد این توافق در کما است و هرگز احیا نمی شود. پرزیدنت بایدن و مشاورانش بر این باورند که اگر بتوانند به انتخابات میان دوره ای برسند، در نهایت برای حل این پرونده مزاحم ایران، اقدام خواهند کرد.
تنش حداکثری تا آستانه اعلان جنگ
به جز اینکه، فرصت آنها تمام شده است. اسرائیل با اعلام خبر ترور قریب الوقوع یک مقام ارشد امنیتی ایران، همتایان آمریکایی خود را غافلگیر می کند. مانند زمانی که اسرائیل پس از اولین هفته مذاکرات هسته ای چندجانبه در اولین سال ریاست جمهوری بایدن، در سایت هسته ای نطنز خرابکاری کرد، زمان کافی برای بایدن جهت متقاعد کردن اسرائیل برای توقف عملیات وجود نداشته و در عوض تصمیم می گیرد برای مقابله با تبعات آن آماده شود.
این ترور گمانهزنیها درباره درگیریهای منطقهای گستردهتر و حتی جنگ جهانی سوم را تحریک میکند و بازارها را به سمت بحران سوق میدهد، زیرا ایران قول انتقام میدهد و پای همه نوع تنش به جز اعلان جنگ در میان است.
نویسنده سناریوی مفروض خود را اینگونه ادامه میدهد: ایران ابتدا بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی را اخراج میکند و قصد خود را برای خروج رسمی از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) و آغاز غنیسازی تا درجه نهایی را اعلام میکند. با انتشار گزارشهایی مبنی بر آمادهسازی ایران برای حملات تلافیجویانه به پایگاهها و شرکای ایالات متحده و ناوهای هواپیمابر ایالات متحده درحال انتقال به خلیج فارس، قیمت بنزین نزدیک به 6.00 دلار در هر گالن در سراسر آمریکا افزایش مییابد و به اصطلاح شرکای منطقهای در خلیج فارس از افزایش تولید برای جبران بحران انرژی خودداری میکنند.
انتخاب حساس بین گزینههای بازنده
دولت بایدن فکر میکرد که روی مسئله ایران در آستانه انتخابات میاندورهای سرپوش میگذارد، اما اکنون رئیسجمهور باید تصمیمی اساسی بین گزینههای بدون برد اتخاذ کند. آیا او دستور حملات پیشگیرانه به تاسیسات هسته ای ایران را می دهد که جرقه جنگ خونین منطقهای و ضربه اقتصادی بیشتر را به دنبال دارد؟ یا اینکه او امیدوار است که اوضاع قبل از عبور ایران از آستانه هستهای فروکش کند؟
تصور چنین موقعیتی چندان سخت نیست؛ با فرض اینکه دولت بایدن و ایران نتوانند آخرین مانع در مذاکرات هسته ای را برطرف کنند، که در واقع قرص سمی دوران ترامپ است که برای عقب راندن ایران از پایبندی به توافق و جلوگیری از احیای آن توسط دولت دموکرات طراحی شده بود، یک بحران می تواند از هر تعداد جهت جرقه بخورد. ایران میتواند خط قرمز هستهای خود را نقض کند، یا یک نیروی متحد ایران میتواند به نیروهای آمریکایی در عراق حمله کند، یا ممکن است درگیری دریایی در خلیج فارس رخ دهد.
با این حال، در حال حاضر، دولت بایدن در ازای لغو نامگذاری FTO سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، از ایران خواستار امتیازات غیرهسته ای است. ایران امتناع می کند و به موضع خود مبنی بر حذف نام سواه از لیست مذکور به عنوان بخشی از بازگشت متقابل به پایبندی به توافق هسته ای، مصر است. و نشانههای کمی وجود دارد که گزینههای سازش دنبال میشوند.
این یک وضعیت ناامیدکننده برای رئیسجمهوری است که مبارزات انتخاباتی خود را برای بازگرداندن پایبندی ایالات متحده و ایران به توافق هستهای انجام داد و همچنین از کاهش تأثیر تحریمها بر ایرانیهای عادی که با همهگیری کووید-۱۹ دست و پنجه نرم میکنند، حمایت کرد.
دولت بایدن از اولین روز ریاستجمهوریاش که نتوانست هیچ حرکتی - نمادین یا غیر آن - برای شکستن رویکرد فشار حداکثری پرزیدنت ترامپ انجام دهد، هرگز زمان یا اراده سیاسی برای حل این بنبست پیدا نکرده است. از آن زمان به بعد حل بن بست هسته ای دشوارتر شده است. دولت محافظهکار ایران خط مشی سختتری را در میز مذاکره ترسیم کرده است.
در حالی که بایدن تحریم ها را پابرجا نگه داشته است، برنامه هسته ای ایران به طور پیوسته به سوی ارتفاعات جدیدی پیش رفته، امری که تا حدودی به دلیل خرابکاری اسرائیل در سال 2021 که بایدن نتوانست آن را متوقف کند، تحریک شده است. و اکنون مذاکرات بر روی یک تحریم عمدتا نمادین که صراحتاً قصد داشت در دیپلماسی بایدن دخالت کند، گیر کرده است. بازگرداندن برجام همچنان موضعی است که اکثریت قریب به اتفاق مردم آمریکا و دموکراتها از آن حمایت میکنند، اما با نزدیک شدن به انتخابات میان دورهای، عناصر حزب او نسبت به سیاستهای پیرامون توافق حساستر خواهند شد، حتی اگر این یک مبارزه باشد که بایدن و حامیان او پیروز خواهند شد.
بایدن در صحنه جنایت ترامپ مانده است
ترامپ آتش افروزی بود که تلاش کرد توافق هسته ای را به آتش بکشد، اما بایدن به جای خاموش کردن آتش، به تازگی در صحنه جنایت مانده است. نتیجه محتملتر این است که او هزینههای آتشسوزی را به شکل جنگ فاجعهبار یا عبور ایران از آستانه هستهای بپردازد.
جمهوری خواهان با حمله و سرزنش در مورد اینکه بایدن آنقدر ضعیف بود که نتوانست ایران را از هسته ای شدن باز دارد یا اینکه برای دنبال کردن جنگی که ترامپ از آن دوری کرده بود، بسیار بی پروا است. و بایدن فقط باید خودش را مقصر بداند.
چراکه همه این بلایا قابل اجتناب بود. اگر بایدن بتواند جرات نجات آن را پیدا کند، توافق خوبی روی میز وجود دارد.